loading...

آئین مستان

متن سینه زنی شهادت امام هادی,متن مداحی شهادت امام هادی,مداحی شهادت امام هادی,متن سینه زنی زمینه شهادت امام علی نقی,سینه زنی زمینه شهادت امام علی نقی,شهادت امام

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2234 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6710 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3816 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 814 زمان : نظرات (0)

بالاتری ز مدحُ و ثنا أیها النقی

ابن الرضایِ دوم ِما أیها النقی

با حبّ تو عبادتِ ما عین بندگی ست

هادی آلِ فاطمه یا أیها النقی ...

دارم ولی شناسی خود را زِ نور تو

برا ما جامعۀ کبیره گذاشتی ... السلام علیکُم یا اهلِ بیتِ النبوه .... چی میشه تو این ماهِ رجبیِ بریم کربلا ... جامعۀ کبیره بخونیم ... چی میشه بریم مشهد جامعۀ کبیره بخونیم ... خوش بحال اونایی که سامرا هستن ... قربونِ حرمِ خرابِت برم  ... اصلا روضه امام هادی ادم میخواد بخونه یادِ روضۀ امام حسن می افته ... آخه حرمشُ خراب کردن ... کاشکی خونۀ ما رو خراب میکردن جا حرمت ... آقا جان ....

دارم ولی شناسی خود را زِ نور تو

مولای من ولی خدا أیها النقی

دیگه ماهِ رجب شروع شده آقا ... کاشکی ما هم مثه توبه کار کربلا یه کاری کنیم برا خودمون .... آخدا توبه مو قبول کن .... برا تو کاری نداری ... آقا

دلم از فرطِ گنه سنگ شده کاری کن ...

آقا صدا پایِ ماه رمضان داره میاد ....

دلم از فرطِ گنه سنگ شده کاری کن ...

که نفس های تو در سنگ اثر خواهد کرد

بزار اینجوری بگم بسم الله ... اخه اون نامردی که رو سینه ت نشست ، وقتی خنجر رو رویِ حنجرت گذاشت .... شروع کرد گریه کردن .... یه وقت زینب صدا زد : یابن سعد ، ایُقتَل ابو عَبداللّه ... دارن برادرمو می کُشن ....

با آن نِقاوت نقوی یک نگاه کن

پاکیزه کن وجود مرا أیها النقی

با صد امید همچو گدایان سامرا

پر می کشیم سوی شما أیها النقی

بخشنده تر ز حاتم طائی تویی تویی

مسکین ترم ز هرچه گدا أیها النقی

من هرچه خواستم تو عنایت نموده ای

یک حاجتم نگشته روا أیها النقی

گردد جوانی ام همه ترویجِ مَکتبت

جانم شود فدای تو یا أیها النقی

ای کاش اون روزی که بهت اهانت کردن من مُردِ بودم این روزُ نمی دیدم ... عرضم تمام

باید برای غربت تو بی امان گریست

با ناله های حضرتِ صاحب زمان گریست

شرمنده از قدومِ تو چشمانِ جاده بود

دشمن سواره آمدُ پایت پیاده بود ...

من یه مصیبتِ حضرتُ بگم ، مسعودی در مروجُ الذهب نقل کرده "فَهَجَموا دارَ اللَّیْلَ ...." شبونه ریختن خونۀ آقا ... "فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْكَ إِلَى الْمُتَوَكِّلِ ..." همونجور بردنشپیشِ متوکلِ ملعون . "وَ كَانَ الْمُتَوَكِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشَّرْابِ ...." مولا رو بردن مجلسِ شراب ....

بارانی است از غمِ تو چشمِ سامرا

با دیدنِ تو اشکِ ملک بی اراده بود

وقتی که آسمان زغمت سینه چاک شد

دیدی که عرش سر روی زانو نهاده بود

زهر ستم چه با جگرِ پاره پاره کرد

دیگر نفس نفس به شماره فتاده بود

روضه من تمامه ...آقا مدینه ست ، به متوکلِ ملعون گزارش دادن رفت و آمدا زیاد شده ، مردم خونۀ آقا میرنُ میان . شیخ مفید در الارشاد مسعودی و دیگران نوشته یحیی ابن حرصمه رو فرستاد بره مدینه آقا رو منتقل کنه سامره.اومدن در خونۀ آقا، سیصد سوار با خودش آورده ... مردم مدینه فهمیدن ، همه جمع شدن ... انقدر شروع کردن گریه کردن ... آنقدر زاری کردن ، روایت میگه یحیی ابن حرصمه بلند صدا زد ، مردم من به شما قول میدم"حرکت کرد ، رسید بغداد ، حاکم بغداد صداش کرد ، یحیی" اگه به این آقا آسیبی برسه رسول خدا رو ناراحت کردی" رسید سامره، یکی از فرمانده ها جلو اومد یحیی آگه یه مو از سرش کم بشه با من طرفی ...ای به قربان اون آقای غریبی که،زن و بچه ش صبح و شام در دل صحرا ....

شکر خدا که دشمن تو خیزران نداشت

هرچند دلشکسته از آن بزم باده بود

آقا بیا و با دل غرق به خون بخوان

از آن سه ساله که پدر از دست داده بود

جانش رسید بر لبش از ضربه های چوب

وقتی کنار تشت طلا ایستاده بود ...

زینب صدا زد، یا یزید مهلا مهلا ... دست نگه دار ... هی دختر بچه ها سرک می کشن ..ان شاالله ماه رجبی بریم کربلا  ...حسین

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3147 زمان : نظرات (0)

خورشید در کرامت بی انتهای توست

جنس ستاره وصله ی رو عبای توست

یا ایهاالنقی غم عشقت برای من

یا ایهاالنقی سر و جانم برای توست

قلبم که بین سینه به عشق تو می تپد

از عاشقان کنیه ی ابن الرضای توست

غصه نخور برای کبوتر نداشتن

جبرییل خود کبوتر صحن و سرای توست

اونایی که رفتن سامرا،دیدن،میدونن،بزرگترین گنبد آل الله رو سامرا داره،خراب کردن،اما دوباره درست کردن،از اول بهتر،بگم دلتون هم بسوزه نرفته ها، یه قبر شش گوشه هم اونجاست، اصلا می رفتی وارد حرم میشدی،انگار شش گوشه ابی عبدالله جلوته،آره،پدر و پسر، یه پدر و پسر هم یه جای دیگه است، آی کربلای ها

مثل پیمبری ولی از جنس مرتضا

سرداب خانه ی تو همانا حرای توست

مثل پیمبری ولی از جنس مرتضا

سرداب خانه ی تو همانا حرای توست

چشمان ما به درک حریمت نمی رسد

بر بام عرش سایه ی گلدسته های توست

وقتی آوردنش سامرا،متوکل حرامی،دائم در صدد این بود مقام آقارو پایین بیاره،اما از اونجایی که اولاد،اولاد فاطمه است،چنان محبوبیتی در دل مردم پیدا کرد. یک روز خبر آوردن برا متوکل، یه زنی، ادعای این رو داره که من زینب زهرام،دختر امیرالمؤمنینم،گفت: از این فرصت بهترین استفاده رو میکنم،اینو مقابل امام هادی قرار بدم،مهمونی گرفت،بزرگان شهر رو آورد،امام هادی هم تشریف آوردن،جمعیت رو به سکوت دعوت کرد،گفت:تو میگی پسر زهرا و علی هستی؟آره،گفت:این زنم میگه من زینب کبری هستم،دختر علی. رنگ از صورت امام هادی رفت،یه نگاه کرد،گفت:عمه جان ما،فلان موقع،فلان روز از داغ برادر دق کرد، یاد و خاطره کربلا زنده شد.

اصرار کرد اون زن،نه، من به امر خدا عمرم طولانی شده،متوکل فریاد زد تو باید این داستان رو حل بکنی، یه وقت امام هادی نگاهش به قفس شیرها افتاد، فرمود:بدن ما آل الله، به حیوانات درنده حرامه،اگه این،ادعا رو داره بره داخل،اون وقت معلوم میشه، زنه ترسید،گفت: اگه راست میگید خودتون اول برید،یه وقت دیدن با اون هیبت زهرایی و حیدری، آقا ذکر گفت،وارد شد،دیدن حیوانای درنده دارن دورش می گردن،دست رو سرشون می کشید،یکیشون اومد جلو انگار درد و دل می کرد."من همین جان روضه دارم"غروب بود،هوا تیره و تار،دیدن حیوانای درنده اومدن دور گودال، گریه می کردند، این چه بلایی است سر ابی عبدالله آوردن.

یا امام هادی شما مشهورید بر این که مستمندان رو دستگیری می کردید،امشب گداهای مادرت اومدن،توی این چند سال که دیدن به شما توهین شد، دم دمای شهادتت که میشه از جونشون مردم مایه میذارن، مردم عالم بدونید خط قرمز ما،بچه های فاطمه اند.

حتی وحوش گریه نمودن بر غمت، کار به جایی رسید خواهرش اومد گودال،دست به کمر وارد شد،"اگه می خری بگم؟"

آرام جانِ خسته‌دلان پیکرت کجاست؟

جانم به لب رسیده برادر سرت کجاست

از ما هر آنچه بود به تاراج برده اند

گفت:حسین! گوشواره رو کشیدن،بچه هات رو زدن،خیمه ام رو غارت کردن،اما اینا عیبی نداره،فدای سرت داداش 

از ما هر آنچه بود به تاراج برده اند

خاکم به سر عمامه‌ی پیغمبرت کجاست؟

حسین...صدای ناله ات برسه سامرا،آقا هم راضیِ،تو برا حسین گریه کن،حسین...

آقا اگرچه سینه ات از غم کباب بود

اما همیشه مشک شما پر ز آب بود

بردند اهل سامره فیض از دعای تو

اما همیشه خوبی تو بی جواب بود

آن لحظه ای که پای برهنه دواندنت

آقا گمان کنم که به دستت طناب بود

"یه گریز بزنم روشن بشه جلسهدست شمارو هم بستن،شمارو هم پای برهنه بردن،اما یه مرد کامل بودی،اما اگر کشوندنت زمین نخوردی، تو روز بردنت، الهی بمیرم،برا عمه جانتان،صبح روز یازدهم دید اومدن دستارو ببندن،چادرش رو بست دوید،برید کنار،اینا محرم نامحرم سرشون میشه،خودم دستاشون رو می بندم،خودم سوار ناقه شون میکنم،"بگم یانه؟ شتر رو مرد تنها نمیتونه سوار شه،باید کسی کمکش کنه"همه رو سوار کرد،رباب هم سوار شد، امام سجاد رو هم سوار کرد، یه وقت نگاه کرد دید کسی نیست خودش رو کمک کنه، برگشت دید کوفیا دارن نگاش میکنن، روش رو کرد سمت گودال،علی اکبر!قاسم!حسین! دید جواب نمیآد،روش رو کرد سمت علقمه،خوش غیرت،رکاب زینب،علمدار!پسر اُم البنین!پاشو ببین لاتای کوفه،اراذل کوفه اومدن،منتظرن خواهرت زمین بخوره،خواهرت رو تماشا کنند،حسین....ناله...حسین...

چون یا کریمِ خسته و بی بال و پر شده

در حجره ای که بسته درش محتضر شده

"دلم کجا رفت؟خدا به خیر کنه"اباصلت میگه: دیدم امام رضا نفسش بالا نمیآد،"اسم حجره اومد"دویدم آب آوردم،آقا بد نگام کرد،آقا چی شده؟ اباصلت یادت رفته، کربلا جد ما با لب تشنه..

در حجره ای که بسته درش محتضر شده

برگـشته رنگ و روش تنش تیر می کشد

وقتــی كه زهــر بر بــدنــش كــارگر شده

خدا نکنه گیر غربت بیوفتی،تاریخ آورده: یکی از اون ائمه ای که، خیلی به این آقا دشنام دادن،آزار دادن،آقا امام هادی علیه السلام است،اینقدر به این اقا حرامیابی احترامی کردن، کار به جایی رسید،مست لایعقل،تو مهمونیش آقارو آورد،جلوی همه به آقا تعارف شراب کرد،نگاش کرد،گفت: "اَنا بن فاطمةالزهراء، اَنا بن رسول الله، اَنا بن امیرالمؤمنین" ما گوشت و استخونمون بری از این حرامی هاست،چنان در مذمت دنیا آقا اشعاری رو ایراد کردن،تاریخ نوشه ظرف شراب از دستش متوکل افتاد،پشیمان،آقا رو با احترام برگردوند،اما نمیدونم چرا اسم مجلس و شراب و اینا میاد بچه شیعه ها حالشون خراب میشه،ای کاش اون مجلس شراب هم همین جور تموم میشد، بگم یانه؟ داشت شطرنج بازی میکرد،وقتی بازی رو باخت،نوشتن چنان به این تشت طلا لگد زد،سر از بالا افتاد،دیدن رباب دوید،بدو اومد بالای سر،سر رو گرفت به دامن،صدا زد: چشمات رو وا کن،ببین زن و بچه ات را کجا آوردن،صدا زد حسین با همه خداحافظی کردی کربلا،اما من با تو وداع نکردم، سر رو چسبوند به سینه اش" ابد والله ما ننسی حسینا"حسین...

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 486 زمان : نظرات (0)

تنها امام سامر ، تنها چه می کنی

از زبان شما امشب میخوام  از آقام سوال کنم

تنها امام سامر ، تنها چه می کنی

در کاروانسرای گداها ، چه می کنی

با این وضع آقا رو داره میاره ... گوشۀ خرابه جاش داد ، یاد عمه کوچولوش افتاد ....

دارم برای رنگ تنت گریه می کنم

در اثر زهر این بدن دیگه رنگش عوض شد ...

پای نفس نفس زدنت گریه می کنم ...

آقا جان ...

باور کنیم حرمت تو مستدام بود؟

یا بردن تو بردن با احترام بود

باور کنیم شان تو را رد نکرده است

این بد دهان شهر به تو بد نکرد است

 

تو اشاره بگم ...

گردُ غبار روی تو ای یار ریختند

روی سر تو از سر دیوار ریختند ...

 

چقدر سرگذشتش شبیه عمه جانش زینب ....

مرد خدا کجا و این همه تهدید وای من

بزم شرابُ آیۀ تطهیر وای من ....

هرچند بین رَه بدنت را کشیدُ برد

دست کسی به روی زن ُ بچه ات نخورد

این کشید شدن انگار ارثی .... باباش علی رو تو کوچه میکشوندن ... عمه هاشم میکشوندن ....

باران نیزه نصیب تنت نشد

دست کسی مزاحم پیراهنت نشد ...

گریه کنا کجا نشستن ... گفتمُ رفتم ... الله اکبر ....

این سینه ات مکان نشست کسی نشد

دیگر سر تو دست به دست کسی نشد ....

هر کی هر کجا نشسته فقط بگه ای حسین .....

آقا جان ...همه اینا که اومدن امشب ، سال ها پای روضه ت اشک ریختن . وقتی براشون گفتن اقا رو آوردن ،قبری کنده بود نانجیب هی آقا رو میاورد کنار این قبر میگفت این قبر رو برا شما کندیم به زودی تو همین قبر دفنت می کنیم ... جسارت ها کردن ....

همه روضه های امام هادی رو میدونید اما من میخوام برا امام هادی امشب این روضه رو بخونم ....

میخوام بگم آقاجان جات خالی بود اون لحظه ای که عمه جانت اومد بالای تلّ زینبیه .... نگاه کرد ... دید نانجیب داره میدوه .... دستُ پاشُ زینب گم کرد اما یه لحظه تا نگاه کرد دید : والشمرُ جالس عَلی صَدرک ...

یه وقت دیدن دستاشُ رو سر گذاشت ... صدا زد یا رسول الله ... وا علیا .... وا اماه .... حسین ....

صَلّی عَلَیکَ مَلیکُ السَّماء هذا حُسَینٌ مُرَمَّلٌ بالدماء مُقَطَعُ الاعْضاء مَسْلُوبُ الْعمَامَة وَ الردَاء ....یا رسول الله ... هَذَا حُسَیْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْس ....

زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست ...

 یَوم عَلی صَدر المُصطَفی .... یه روز رو سینۀ پیغمبر بودی ...

باز دوباره به پا شد شور امام هادی

راه و به ما نشون داد نور امام هادی

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1433 زمان : نظرات (0)

امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)

گذری كن دمی به روضه ی ما

چشم با این گدا، قدم با تو

دست با من ، به سر زدن با من

زدن ِخیمه و علم با تو

روضه خواندی تو ای امام غریب

جَدِّ ما تشنه بود یَابنَ شبیب

جَدِّ مارا سوارها كشتند

بین گودال بارها كشتند

خواهرش را پس از بریدن سر

خنده ی نیزه دارها كشتند

وای از عصر ِ روز ِ دهم

وای از ضربه ی دوازدهم

تنها امام سامره تنها چه میكنی؟

در كاروان سرای گداها چه میكنی؟

دارم برای رنگِ تنت گریه میكنم

پایِ نفس نفس زدنت گریه میكنم

باور كنیم حرمت تو مستدام بود؟

یا بردن تو بردنِ با احترام بود؟

گرد و غبار، روی تو ای یار ریختند

روی سر ِتو از در و دیوار ریختند

مردِ خدا كجا و اینهمه تحقیر وایِ من

بزم شراب و آیه ی تطهیر وایِ من

هرچند بین ره بدنت را كشید و بُرد

دستِ كسی به رویِ زن و بچه ات نخورد

باران نیزه، نیزه نصیب تنت نشد

دست كسی مزاحم پیراهنت نشد

این سینه ات مكان نشست كسی نشد

دیگر سر تو دست به دست كسی نشد

جای تو مجلس شراب نبود

الامان از حکایت دنیا

در میان حرامیان بودی

روضه خوان غریب کرببلا

در دل آن همه جسارت و رنج

بود کارت مرور این غم ها

زینب و اضطراب و نامحرم

خیزران و حسین و تشت طلا

یک نگاهی به خواهرت بنداز

غیر لطمه و زخم ناخن نیست

شد زمان غروب اذان گفتند

همه رفتند شمر ول کن نیست

همه رفتند خواهرت مانده

خواهرت مانده بین این مردم

چقدر نیزه در تنت كردند

عوض چند كسیه گندم

آنقدر نیزه زدند تا که اسیرت کردند

آنقدر تیر زدند شکل حصیرت کردند

حسین....

یا امام هادی،آقاجانم،میخوام بگم شمارو وارد بزم شراب کردند،روایته که بهت شراب تعارف کردند،نانجیبا،ولی دیگه زن و بچه ات رو نیاوردن تو مجلس نامحرما،فرقش میدونی چیه؟آقاجان!دیگه به لب و دهن و دندونت چوب خیزران نزدن؛بازم بگم فرقش رو؟آقا دیگه کسی به چشم کنیزی به دخترت نگاه نکرد،حسین....

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 579 زمان : نظرات (0)

 دلم خوشه نوکر دربارم
سرمایه ی عشق تو رو دارم
کوری چشم هر چی بدخواهه
رو بچم اسم تو رو میزارم   
لطف شما همیشه پاینده
تو شاهی و ما همگی بنده
اونی که حرمت شکنی کرده
گورشو با دست خودش کنده
من از تو دم میزنم
نذر تو جون و تنم
دشمنت رو دشمنم یامولا
عمری زیر سایتم
حامیه ولایتم
عبد خانوادتم یا مولا
لبیک علی النقی
 
تویی صراط مستقیم آقا
نوکرتونیم از قدیم آقا
کار نگاه حیدری تو
پرورش عبدالعظیم آقا  
ما که سراپا عذر و تقصیریم
آخر یه روز برا تو میمیریم
اصول اعتقامون رو از
زیارت جامعه می گیریم
آخر ما دیونه ها
پیاده میایم آقا
از نجف تا سامرا ، جانم
غرق در شور و نوا
با جمع سینه زنا
مجلس می کنیم به پا ، جانم
لبیک علی النقی ...
 
شور و هوایی به سر افتاده
دشمن ما در شرر افتاده
ثابت شده با شیعه ی حیدر
هر کی درافتاده ور افتاده   
ما شیعه ی حیدر و زهراییم
اهل تولی و تبری اییم
فرمانده مون حضرت عباسه
مدافع زینب کبری اییم
ما زیر لوای تو
هستی مون فدای تو
جون می دیم به پای تو یا زینب
غرق اشک و گریه ایم
دشمن امیه ایم
نوکر رقیه ایم  یا زینب  
یا زینب .... یا زینب 


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 363 زمان : نظرات (0)

توعلمدار هدایت هستی ونور مبینی
تو امام المتقین ابن الرضا هادی دینی
 
تو امام من ، من گدای تو
تو غریبی من به فدای تو  
آسمان و کهکشان ازداغ تو در شوروشین است
سامره کرب و بلا و داغ تو داغ حسین است
 
خانه ات گشته ، قتله گاه تو
غربت و گریه ، شد سپاه تو  
 
تو امام من ، من گدای تو
تو غریبی ، من من به فدای تو   
توکجا و بردنت در مجلس بزم حرامی
زنده شد درخاطرتوروضه های بزم شامی
 
قلب پرنورت بوده در آزار
مانده در یادت زینب و بازار   
 
تو امام من ، من گدای تو
تو غریبی ، من به فدای تو  


تعداد صفحات : 8

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 101
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 296
  • آی پی دیروز : 484
  • بازدید امروز : 694
  • باردید دیروز : 5,239
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 21,107
  • بازدید ماه : 101,727
  • بازدید سال : 1,311,651
  • بازدید کلی : 19,817,479